غرق در خیال

متن مرتبط با «بی تو با غم انگیزترین» در سایت غرق در خیال نوشته شده است

نمی توانم ادامه دهم، ادامه خواهم داد

  • این روزها انگار بیشتر از هر وقتی خالی از شوق و انگیزه ام. هیچ چیزی آنقدر خواستنی نیست برایم که بر این حجم نخواستنم غلبه کند و شور حرکت های سرشار از شور و شوق را در من بیانگیزد. انگار خاموشم. البته به جز وقت اضطرار و اضطراب. که آن هم در وقت نگرانی برای حال و احوال اطرافیانم سراغم می آید و , ...ادامه مطلب

  • قبیلهٔ قرنطینه، قبیلهٔ انکار

  • این روزها نمی دانم جزو کدام قبیله اید؟ از آن دست ادم هایی هستید که موضوع را جدی گرفته اند و سلامت خود و جامعه برای شان اهمیت دارد و سعی می کنند حتی خسارت مالی و فکری را به دوش بکشند و در خانه مانده ای, ...ادامه مطلب

  • باورپذیری تبلیغات

  • آنچه باعث نوشتن این مطلب شد تجربه ی اخیرم در به دام تبلیغات, غیر واقعی افتادن بود، برای خرید فرش طبق تبلیغات, گسترده یکی از فروشگاه های فرش کرج به آنجا مراجعه کردیم و از سیستم مدیریت فروش و ارائه ی محصو, ...ادامه مطلب

  • محوریت محتوا و ایده در پینترست

  • شبکه های اجتماعی هر یک به هویت خاصی شناخته می شوند که که در واقع نشات گرفته از تاثیر سیاست گذاری های تولید کنندگان و توسعه دهندگان آن شبکه اجتماعی بر ذهنیت جامعه کاربری ست. در این میان در بین شبکه های, ...ادامه مطلب

  • با مرگ زیسته ایم

  • زندگی ما چنان با مرگ درآمیخته ست که در هر نفس مرگ را زندگی می کنیم. جایی که هستیم انگار فقط در نفی نیستی “هست” شده ایم و این جز در نبودن آن دیگری معنا نمی یابد. مرگ شاید سوال بزرگ بشر باشد، زندگی هم. من بارها گفته ام پاسخ این دو سوال در یک جواب است. زندگی چیزی جز مرگ نیست. ما سال ها با ترسی زندگی می کنیم که از هر چیزی به ما نزدیکتر است. به قول افشین ید, ...ادامه مطلب

  • در باب لطف حق

  • از لطف حق هر چه سخن رانی، کم رانده ای و از نعمت ش هر چه شکر گزاری، کم گزاده ای. در بیانِ این کرم همین بس که هستی و این "هستی"  بهاش به هیچ شکری جبران نگردد.  لطفِ هستی چون بین، که زین هستی چه هست های ماندگار بجا ماند و چه خلق های نکو برپا شد.  تو کفر نعمت به اندک نقصی کنی و او نقصان شکر نعمت به اکمل هست ت را چشم پوشد. دل باید بزرگ داشت و ظرف وجود گسترده که از بخشش حق هر چه پنداری بهره جسته ای کم پنداشته ای. در دنیا دو کس باخته یکی امیدوار به خلق و دیگری ناامید از حق. که امیدوار به خلق راه غلط رفته و مقصود به خطا انگاشته و نا امید از حق، رب درست نشناخته و بر لب چشمه تشنه مرده ست. من چه گویم از لطف حق که حقِ کلام ادا کرده و جان کلام بیان؟ من کمتر از آنم که زآن گویم که در بیان هیچ بزرگی، بزرگی ش مبین نگشته ست., ...ادامه مطلب

  • در بابِ نوشتن

  • وقتی از نوشتن حرف می زنیم درباره ی چه چیزی حرف زده ایم؟ نوشتن شاید از بهترین و لذت بخش ترین فعل های بشری ست.اینکه بنشینی و محتویات ذهن ت را بواسطه ی کلمات روی کاغذ منعکس بکنی حس ارضا شدن خاصی به همراه دارد. اینکه ذهن ت را درگیر بکنی و آن را بواسطه ی خودکا و کاغذ و یا صفحه کیبورد ملزم به تولید اندیشه و حتوا پیرامون موضوعی کنی حس کشف کردن به همراه دارد. اینکه درباره ی چیزی که هست بنویسی و سعی کنی تحلیل جدید ارائه بدهی حس حل کردن مسئله به همراه دارد  البته چندین و چند حس ناب و زیبای دیگر که همگی از نوشتن سرچشمه می گیرند و تو باید اهل نوشتن باشی تا درک کنی که از,نکاتی در باب نوشتن نامه اداری ...ادامه مطلب

  • بی تو با مست ترین حالتِ حالم چه کنم؟

  • از در نبودن ت چه گویم که هر چه گفتنی ست به آنچه چشیدنی و لمس کردنی ست نزدیک نیست. من هر طور با کلمات دردِ جای خالی تو را نقش بزنم باز به آن حجم تلخ نبودن ت نزدیک نیست. این جنسِ تحمل ناشدنی نبودن ت نه به سطح دل بستگی و دل سپردگی من بلکه به جنسِ خواستنی بودن هایِ تو مربوط است. راست است که بی یار عسل تلخ است و این تلخی نه به کامِ دهان که به کام دل چشیدنی ست و درست این دردِ نبودن نه به پیکر جسم که بر پیکر جان و ذهن اثر می کند. خلاصه که باید درد را در کلمه ریخت و بیان کرد که این تبدیل خود از سطح تیزی و عمق درد می کاهد مثلن خودِ همین واژه ی درد یا دل یا یار، از کلمه تا اح,بی تو با تهران چه کنم,بی تو با خاطراتت چه کنم,بی تو بارون و خزون,بی تو با غم انگیزترین,بی تو باز مهتاب شبی,بی تو با صدای امیر عظیمی,بی تو باید مرد و پژمرد,بی تو باز پرنده ها,بی تو باز آمدم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها